سفارش تبلیغ
صبا ویژن


❤ღمشکات نور الله ღ❤

باران میبارد...

.

.

یاد طلائیه افتادم

سرزمین عشق

آبان ماه..


شب قبلش باران باریده بود

صبح زود آنجا

ابری و خیس بود

تا زانوانم گلی..


چادر مشکی ام را

باد میبرد

به آن سوی دشت ها..

.

و حضور شهدا...

شدیدا حس میشد

بیشتر از همه ی زمان ها و مکانها


حس خوبی بود..


بهترین عشق من آنجا

گل کرده بود

..

یادش بخیر..

ای کاش الان هم

آنجا بودم

باران در طلائیه

 

 


نوشته شده در شنبه 94/6/28ساعت 6:19 عصر توسط دوستدار حضرت زهرا س♥ نظرات ( ) |

Design By : Pars Skin